جدول جو
جدول جو

معنی چرا کردن - جستجوی لغت در جدول جو

چرا کردن
(اَ دَ مِنِ / نَ دَ)
چریدن. سبزه و گیاه از زمین با دندان بریدن و خوردن ستور در حال رفتن. علف خوردن چارپایان گیاه خوار در چراگاه. راه رفتن و گیاه کندن و خوردن ستوران در مراتع. ارتعاء. رتاع. سرح:
چرا همی نچمم تا کند چرا تن من
که نیز تا نچمم کار من نگیرد چم.
رودکی.
گل عارضی و لاله رخی ای رنگار من
در مرغزار آن گل و لاله چرا کنم.
مسعودسعد.
چون مشک چین تو داری ز آهوی چین مپرس
آهو بچین بهست که سنبل چرا کند.
خاقانی.
ذوق سخنهای من اصل شفای دل است
زانکه کنم نحل وار از گل معنی چرا.
سیف اسفرنگی.
نک بپرّانیده ای مرغ مرا
در چراگاه ستم کم کن چرا.
مولوی.
پهلوی تن ضعیف بود پشت دل قوی
صیدی که در ریاض ریاضت چرا کند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
چرا کردن
عمل ستوری که در حال راه رفتن سبزه و گیاهان را از زمین با دندان می برد و می خورد
فرهنگ لغت هوشیار
چرا کردن
رعي
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
چرا کردن
Graze
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چرا کردن
paître
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چرا کردن
kulisha majani
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چرا کردن
چارہ کھانا
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به اردو
چرا کردن
ঘাস খাওয়া
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
چرا کردن
풀을 먹다
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
چرا کردن
otlamak
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
چرا کردن
草を食べる
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
چرا کردن
לאכול עשב
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به عبری
چرا کردن
घास चरना
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به هندی
چرا کردن
merumput
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چرا کردن
กินหญ้า
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
چرا کردن
grazen
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
چرا کردن
pastar
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چرا کردن
pascolare
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چرا کردن
pastar
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چرا کردن
吃草
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به چینی
چرا کردن
paść
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
چرا کردن
пасти
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چرا کردن
grasen
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
چرا کردن
пастись
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چراغ کردن
تصویر چراغ کردن
روشن کردن چراغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرا کردن
تصویر مرا کردن
ستیزه کردن، نزاع کردن، جدال کردن، ستیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرا کردن
تصویر کرا کردن
ارزش داشتن، نفع داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
بوسیله دستکاه مخصوص عصاره چیزی را گرفتن: چرخ کردن شیر، با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آنرا تیز کردن، دستگاهی گوشت را ریز ریز کردن، بوسیله، دندان را با دستگاه خاصی تراشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آوردن، فراز آوردن، پیش آوردن، دست دراز کردن دست، برگزیدن انتخاب کردن، برانگیختن تحریک کردن، بستن (در)
فرهنگ لغت هوشیار
ستیزیدن در افتادن، برابری کردن پیکار کردن جدال کردن، کوس برابری زدن: بسا کاخا که محمودش بنا کرد که از رفعت همی با مه مرا کرد. (چهار مقاله) مراکز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرخ کردن
تصویر چرخ کردن
((~. کَ دَ))
به وسیله دستگاه مخصوص عصاره چیزی را گرفتن، با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آن را تیز کردن، به وسیله دستگاهی گوشت را ریزریز کردن، در پزشکی با دستگاه خاصی دندان را تراشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرا کردن
تصویر فرا کردن
((فَ کَ دَ))
پیش آوردن، دست دراز کردن، برگزیدن، برانگیختن، بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرا کردن
تصویر کرا کردن
((کِ کَ دَ))
کرایه کردن، ارزیدن، اهمیت داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
Grease
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
смазывать
دیکشنری فارسی به روسی